معنی آبا و اجداد
حل جدول
نیاکان، اسلاف
فارسی به انگلیسی
Family Tree, Genealogy
واژه پیشنهادی
هفت پشت
فرهنگ فارسی هوشیار
جمع اب. پدران اجداد: آبا و اجداد ما برین عقیده بودند، کشیشان (مسیحی) آبا ء کلیسا آبا ء کنیسه. یا آبا ء سبعه هفت پدران آباء سبعه. یا آباء علوی. پدران آسمانی
آبا ء
(تک: اب) پدران نیاکان جمع اب. پدران اجداد: آبا و اجداد ما برین عقیده بودند، کشیشان (مسیحی) آبا ء کلیسا آبا ء کنیسه. یا آبا ء سبعه هفت پدران آباء سبعه. یا آباء علوی. پدران آسمانی
اجداد
جد، نیاکان
لغت نامه دهخدا
آبا. (از ع، اِ) در تداول فارسی، آباء:
تا آدم و حوا که شدند اصل تناسل
هستی ملک و شاه به اجداد و به آبا.
مسعودسعد.
ای خرابات جوی پرآفات
پسر خر توئی و خر آبات.
سنائی (حدیقه).
اجداد
اجداد. [اَ] (ع اِ) ج ِ جَدّ. نیاکان: سجستان بر سلطان قرار گرفت و نجوم فتنه ساقط شد و حال آن ولایت به امن و امان رسید و طمع احفاد و اجداد منقطع شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
اجداد. [اَ] (اِخ) موضعی است. (منتهی الارب). چاهی است در نجد، در بلاد غطفان. (مراصد).
اجداد. [اِ] (ع مص) نو کردن. (تاج المصادر). || رفتن بر زمین جَدَد. در زمین هموار رفتن. || براه راست رفتن. || اِجداد طریق، جَدَد [زمین هموار درشت] گردیدن راه. (منتهی الارب). هامون شدن زمین. (تاج المصادر). || درستی در کار. ضد هزل. || اجدادِ نخل، بوقت درو رسیدن خرمابن. بوقت بریدن رسیدن بار خرما. (تاج المصادر). بریدن بار خرما. || اَجدّت قرونی منه، یعنی گذاشتم او را. (منتهی الارب). || کوشیدن در کار: اجدّ فی الأمر؛ کوشید در کار. (منتهی الارب). بوش کردن. (تاج المصادر). || اجدّ بها امراً؛ ای اجدّ امره بها، نصب علی التمییز. (تاج العروس). || اجدّ فلان امره بذلک، ای احکمه. (تاج العروس از اصمعی). || خداوند بخت گردانیدن. (تاج المصادر) (زوزنی).
تعبیر خواب
اجداد: زیان و ضررهای ناخواسته مضطرب: ممکن است که شانس خوبی در کارها داشته باشید - لوک اویتنهاو
فرهنگ عمید
[جمعِ اَب] = اب
اجداد،
* آباء سبعه: [قدیمی]
هفتپدر، هفتپدران،
[مجاز] هفتستاره، هفتسیاره،
* آباء علوی: [قدیمی]
پدران آسمانی،
[مجاز] هفتسیاره، هفتفلک، هفتسپهر،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آباء، اسلاف، نیاکان
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ جد؛ نیاکان.
فرهنگ واژههای فارسی سره
نیاکان
معادل ابجد
23